سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ بنده ای در پی دانش جویی نعلین به پا نکرد و کفش نپوشید و جامه برتن ننمود، جز آنکه خداوند گناهانش را در همان درگاه خانه اش آمرزید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

نشریه وصال


سکوتى دهشتناک، مثل توقف زمان؛

ابرى متراکم، یا مِهى غلیظ؛

تاگوش مى‏شنید سکوت بود و تا چشم مى‏دید مِه!

و قبرهایى که بر سر هر یک صلیبى سنگى خود نمایى مى‏کرد. قبرهایى انبوه با کوچه‏هاى باریکى در میان... و او که از میان این قبرها مى‏گذشت و سنگ نبشته‏ها را مى‏خواند.

گویا دنبال چیزى مى‏گشت. چه چیز؟ خود نیز نمى‏دانست!

راستى، میان گورستان آدم دنبال چه مى‏گردد؟

ناگهان بر سر قبرى ایستاد. چشم‏هایش را مالید و عرق سردى بر پیشانى‏اش نشست. نوشته روى قبر را دوباره خواند... و بار سوم و چهارم!

<> ادوین راید

وفات هفتم نوامبر1910

از وحشت فریادى کشید و میان بستر خویش نشست. در یک لحظه آنچه را که در عالم رؤیا دیده بود، در ذهن خود مرور کرد. هر چه تلاش کرد نتوانست بر فراموشى خویش فائق آید. امروز چه روزى است؟ از چه ماهى؟

برخاست و تقویم جیبى کوچک خود را گشود و حساب کرد که تا هفتم نوامبر 1910 چند ماه باقى است؟

صبح روز بعد شاگردان ادوین راید، زیست شناس بلند آوازه روزگار، آثار انکسار را در چهره استاد خویش دیدند. آیا باید مى‏ماندند و سایه سهمگین مرگ را در روز موعود بر سر استاد خویش احساس مى‏کردند؟

زمان متوقف نیست. مثل ابر بهار مى‏گذرد. هفتم نوامبر 1910 نیز از راه رسید و ادوین راید به راهى قدم گذاشت که از پیش به او نمایانده بودند.

راه اسرارآمیز مرگ!

***

حال و هواى آدم مسافر را دیده‏اید؟ مسافرى که آماده رفتن است!

<> او نیز اینگونه بود.

برادرش مى‏گفت در آن سفر سوریه که همراهش بودم، حالات غریبى داشت. روزى در زیارت «رأس الحسین» دیدم گوشه‏اى زن‏ها زبان گرفته و با سوز و گدازى شگفت ناله مى‏کنند. گفتم چه شده؟ گفتند خواهرت مى‏گوید و آنان مى‏گریند.

همان روزها گاهى با او مى‏گفتم: خواهر، تو اهل بازار نیستى؟ مى‏گفت من بیشتر دوست دارم در حرم باشم.

برادر لحظه‏اى مکث مى‏کند. انگار دارد صفحات ذهن خویش را ورق مى‏زند. بغض در گلویش مى‏شکند و قطرات اشک از گوشه چشمانش سرازیر مى‏شود:

مرغ باغ ملکوت بود. از عالم خاک نبود. یادم هست در آن هشت سال دفاع مقدس هر شهیدى را که مى‏آوردند، او بلافاصله دست به کار مى‏شد. زن‏ها را جمع مى‏کرد و با خانواده‏اش همراهى مى‏کردند...مجلس او را گرم مى‏کردند.

اینها همه گذشت. زمان متوقف نیست. مثل ابر بهار مى‏گذرد... او هم دیگر جوان نیست. مرز پنجاه را در نوردیده و پشت سرگذارده است. شب نوزدهم رمضان امسال، براى او شب دیگرى بود. شب قدر بود و چه تقدیرى!

همه خوابیده‏اند. او و شوهرش بیدار. شوهر سرگرم دعا؛ او به تدارک مقدمات سحر. دستى به پخت و پز و دستى به شست و شوى. ساعت حدود 4 نیمه شب.

<> ناگهان گاز را خاموش مى‏کند، شیر آب را مى‏بندد و به شوهرش مى‏گوید: دفتر تلفن را به من بده. مرد شگفت زده مى‏پرسد این وقت شب به که مى‏خواهى زنگ بزنى؟مى‏گوید زود باش که دارد دیر مى‏شود. پسرم را نیز خبر کن.

(پسرش طبقه پایین همان ساختمان سکونت داشت.) تا مرد پسر را خبر کند، او خود دست به کار مى‏شود. زنگ مى‏زند خانه تک تک فامیل... برادر، خواهر، بچه‏ها... و فقط یکى دو جمله با آنان مى‏گوید:

«مرا حلال کنید، من دارم مى‏روم.»

خانواده بهت‏زده او را نگاه مى‏کنند.

- آخر چه شده؟ حالت خوب نیست؟ مى‏خواهى اورژانس خبر کنیم؟

نه، کاملاً سالم است. اثرى از درد یا بیمارى در چهره‏اش دیده نمى‏شود. فقط مى‏گوید که وقت رفتن است.

شماره‏ها را باشتاب مى‏گیرد. چرا اینقدر عجله؟

همان شب پسر و عروسش را - که عازم شمال بودند - از زیر قرآن رد کرده بود. آنقدر تلفن همراهشان را مى‏گیرد تا بالاخره موفق مى‏شود:

<>
- مادر، کجا هستید؟

- جاجرود...

- من دارم مى‏روم، حلالم کنید



وصال ::: جمعه 87/7/19::: ساعت 1:44 صبح


مَن لَم یَقبَل المَعذَرَةَ مِن مُحِقٍّ او مُبطِلٍ لَم یَرِد عَلَیَّ الحَوض.

 

میزان الحکمه، ج 8، ص 4034، ح 14193

 

شرح حدیث: اگر هزار بار هم عذرخواهی کند، فایده ندارد، من تصمیم خودم را گرفته‏ام، این عذرخواهی‏ها هم همه اش الکی است، باز یک نقشه دیگری توی سر دارد...

این حرف‏ها را بعضی ها می‏زنند و هر چه هم طرف التماس کند، عذرخواهی کند، باز آنها حرف خودشان را می‏زنند و فقط مرغ برای آنها یک پا دارد. خدا رحم کند سر و کارت به این جور آدم ها نیفتد و الا ...

<> و پیامبر(ص) چنین فرمودند: «هر کس عذرخواهی دیگران را – چه عذرش موجه و چه غیر موجه باشد – نپذیرد، در کنار حوض کوثر بر من وارد نمی شود



وصال ::: جمعه 87/7/19::: ساعت 1:33 صبح


از اذکار اهل ولایت، ذکر «ناد على» است که در کتاب‏ها به صورت‏هاى مختلف نقل شده است. استاد ذکر «نادعلى» را چنین مى‏خواندند:

 «نادِ عَلِیّاً مَظْهَرَ الْعَجائِب، تَجِدْهُ عَوناً لَکَ فِى النَّوائِب، کُلُّ هَمٍّ وَ غمٍّ سَیَنْجَلى، بِوِلایَتِکَ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ، یا اَبَا الْغَوثِ اَغِثْنى، یا وَلِىَّ اللَّه اَدْرِکْنى، بِلُطْفِکَ الْخَفِىِّ، لا إلهَ إلاَّ اَنْتَ سُبْحانَکَ إنى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمین».

 آن بزرگوار مى‏فرمود: اگر یا على در این ذکر 110 بار گفته شود، خوب است.(1) من از ناد على خیر زیادى دیدم. هر مشکلى در نجف برایم پیش مى‏آمد، مى‏رفتم صحن حضرت امیرالمؤمنین(ع) و چند بار آن را مى‏خواندم مشکلم حل مى‏شد.



وصال ::: سه شنبه 87/7/9::: ساعت 2:31 صبح


 

 

وَ یا بَنی عَبدُالمُطَلِّبِ، اِنَّکُم لَن تَسَعوا الناسَ بِاَموالِکُم فَاَلقَوهُم بِطَلاقَةِ الوَجهِ وَ حُسنِ البِشرِ

وسائل الشیعه، ج 2، ص 222

شرح حدیث: جلسه خانوادگی بود، همه بودند، وجود پیامبر(ص) جمعشان را روشن کرده بود با لبخندی و نگاهی به همه فرمود: «شما آن قدر پول ندارید که دل همه را به دست آورید پس بکوشید با خوشرویی، همه را خرسند کنید.» یک لبخند، احوال‏پرسی گرم و حتی تکان دادن سر دل‏های گریزنده را رام می کند و نگاه‏های غریبه را آشنا، پس چرا دریغ؟!



وصال ::: سه شنبه 87/7/9::: ساعت 2:29 صبح


بسم الله الرحمن الرحیم

شید خیلی ها الان به مناسبت عید فطرهزار جور مطلب زیبا وجالب توی این خراب شده اینترنت می گم نوشته باشند اما من هر چی فکر کردم چی بنویسم هنگ کردم چیزی به ذهنم نمی رسه

ولی چند تا جمله کوتاه

آقا جون یا صاحبالزمان عیدتون مبارک

دلم برات خیلی تنگ شده

روزه هات قبول باشه

همیشه به یادتم

ما رو هم دعا کن

یا علی  محب شما



وصال ::: سه شنبه 87/7/9::: ساعت 2:23 صبح


. خوش زبانی

 

وَ الّذی نَفسی بِیَدِهِ ما اَنفَقَ النّاسُ مِن نَفَقَةٍ أَحَبَّ مِن قَولِ الخَیرِ.

 

میزان الحکمه، ج 7، ص 3044، ح 10401

 

شرح حدیث: بعضی ها از نیش زدن لذت می برند، همیشه طعنه و کنایه می زنند، گویا زبان طعنه، زبان مادری آنهاست؛ و بعضی ها خوش زبان و نیک گفتارند، تلخی‏ها را هم به شیرینی بیان می‏کنند و کمبودها را با ظرافت طرح می‏کنند که نه سیخ می‏‏سوزد و نه کباب.

و پیامبر(ص) چنین فرمود: «قسم به خدایی که جانم به دست اوست، مردم هیچ انفاقی نکردند که دوست داشتنی تر از گفتار نیک باشد».

گاهی با یک تشویق، آفرین گفتن، کارستانی می توان کرد و گاهی با یک گوشه و کنایه زدن گورستانی می سازیم؛ کدام بهتر است؟!(کوله پشتی زندگی، قنبرعلی تیموری، صفحه 15)

 



وصال ::: شنبه 87/7/6::: ساعت 10:40 عصر


نماز مقبول

اگر مى‏خواهید بدانید نماز شما مورد قبول است یا نه از این جا تجربه کنید. اگر دیدید نماز شما جلو دروغ و فساد و منکرات را مى‏گیرد، بدانید نماز شما مقبول است. کار نماز این است همان طور که آتش مى‏سوزاند و آب خاموش مى‏کند نماز هم انسان را از منکرات نجات مى‏دهد. آن زمانى که انسان به فکر منکر افتاد اگر دید نمازش مانع دروغ گفتن اوست؛ به او گفت: تو که نماز مى‏خوانى و عبادت خدا را مى‏کنى. این کار را نکن! و او این کار را نکرد. بداند نمازش مورد قبول است. (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ)(



وصال ::: شنبه 87/7/6::: ساعت 10:36 عصر


بسم الله الرحمن  الرحیم                                     

دوستی های ما ...                                                                                   

از جمله مواردی که هیئت بر آن تأکید داشته و پرداخته است مسئله ی دوستی میان ماست که خدا را شکر یکی از ویژگی های جمع ما نیز وجود همین محبّت ودوستی هایی است که در طی رفاقتهایمان به وجود آمده است .                                                          

اگر ذهنمان را به سالهای قبل واوایل آشناییمان متمرکز کنیم ، میبینیم که این رفاقت ها تغییرات فراوانی داشته است و هر روز با دیدی تازه به این رفاقت ها نگریسته ایم که همین افزایش محبت و دوستی ها حاصل همین نگاه مثبت بوده که باعث شده همه چیزمان با هم باشد ، اگر جایی می رویم با هم  برویم، حرف هایمان را به هم بزنیم ، کارهایمان را با یکدیگر انجام دهیم و...   .  گذشت این سال ها واقعیات فراوانی نشانمان داده است ؛ رفتن به ملاقات همدیگر ، کمک برای حل مشکلات یکدیگر و...از جماله این واقعیت هایی بوده است که در سایه ی خدایی بودن رفاقت هایمان شکل گرفته است که زیبایی و دل نشینی های رفاقت هایمان نیز از همین خدایی بودن سر چشمه می گیرد. ام کسی هست که از این همه زیبایی نه تنها لذت نمی برد بلکه در حال رنج و ناراحتی است و تمام تلاش خود را برای خارج کردن عنصر خدایی بودن و در نتیجه بیهوده شدن رفاقت هایمان می کند . در این سال ها رنج کشیده و انشاء الله در آینده نیز می کشد . اما ما نباید به این ها اکتفا کنیم ، شیطان هر لحظه نقشه ای تازه برای رفاقت هایمان میکشد تا جمع ما را دچار آفت کند . او منتظر است ما در جایی توقف کنیم و از مسیر رشدمان باز بمانیم تا از همین فرست استفاده کند تا مشکلی تازه بینمان ایجاد کند .                                                            

درست است که در طول این سال ها ناکام بوده است  ولی این دلیل نمی شود که ناکامییش ادامه یابد . به هر حال او نیز قدرتمند است ولی قدرت رفاقت و دوستی برای خدابیشتر از این هاست . نیروی اتحاد و دل بستگی به هم برای خدا بسیا رقوی تراز نیروی شیطان می باشد.                                                                                            

راههای افزایش دوستی :                                                                        

سخن در این بود که شیطان قدرت نفوز به نیروی دلبستگی و اتحاد را ندارد . حال چه کنیم که این نیرو بین ما به وجود آمده و افزایش یابد.                                                     1) احترام به دوست : نگه داشتن حریم و احترام گذاشتن به شخصیت دوست ، حس اعتماد و اطمینان را در دوستی بالا می برد که خود باعث افزایش رفاقت هاست .   

2) انجام وظایف دوستیمان : همان طور که می دانیم برادر دینی نسبت به برادر دینی خود حدود 58 وظیفه دارد که معصومین (ع) آن را ذکر کرده اند وتوسط اعزای هیئت  ارائه شده است که میتوان گفت بهترین ، موثرترین ،جامع وکلی ترین راه را برای افزایش رفاقت ها بیان کرده است .اعمالی که انجام دادن هر کدام مانند : بخشیدن لغزش ، دوست داشتن ، بر آورد کردن نیاز ( البته نه هر نیازی در این مورد داشتن انصاف امری ضروری است) دعا وطلب آمرزش ، ملاقات در وقت بیماری و... بحثی طولانی و مفصل دارد که اگر تنها چند مورد از آنها در ما وجود داشته باشد هیچ گاه جدایی، نفاق و... در بین ما رسوخ نخواهد کرد . کارهایی که بسیار ریز و لطیف است اما در عین حال اثری بزرگ و زیبا خواهد داشت که نه تنها دوستیمان را با شخص مقابل افزایش می دهد ، بلکه برای کسی که این رفاقت ها را می بیند نیز باعث گسترش رفاقت می شود این ها حقوق هایی است که اسلام و قرآن انجام آن را بر ما لازم و ضروری دانسته است . واگر می خواهیم هیچ گاه شیطان در قلب هایمان راهی نداشته باشد دانستن این وظایف وعمل کردن به آنها ضروری خواهد بود.   حال بهتر است یکبار دیگر هرکدام از ما به حقوق و وظایف خود را نظاره و به آن فکر کنیم که عمل به آن ها ، یاد خدا را نیز در دلهای ما زنده و باقی نگه می دارد که مت‍‍أسفانه در این زمینه ها باید بیشتر کار بکنیم.

    3) به یاد هم بودن : متأسفانه یکی از مسائلی که در آن ضعیف هستیم همین به یاد هم بودن ها است نمونه های این مورد نیز در هیئت وجود داشته که شخصی برای مدتی از ما جدا شده و ما با بی تفاوت ، هیچ سراغی از او نمی گیریم که همین باعث ضعیف شدن و یا قطع شدن پیوند دوستی می شود در حالی که با یک زنگ زدن و سراغ گرفتن از او ، اثری خلاف این را می گذارد یعنی تقویت و پا بر جا ماندن پیوند دوستی .

    4) خیر خواهی در قلب و بروز با عمل : ارتباط قلبی و روحی بین دوستان بهترین و موثرترین راه افزایش دوستی ها به شمار می رود . اگر کسی بفهمد که دوستش او را از جان و دل و فقط برای خودش دوست دارد و خیرش را می خواهد مطمئناً از او جدا نمی شود و همواره به یاد او خواهد ماند . اما سوالی مطرح می شود که از کجا بفهمد او را از درون دوست دارد ؟ آیا باید علم غیب داشته باشد ؟ خیر ، او از همان اعمال و رفتار ما در قبالش به این موضوع پی می برد . هیچ کس با بی محلی ، خشم ، فرا خواندن به کارهای بیهوده ، بی ثمر و... به دوست داشتن قلبی کسی اطمینان نخواهد کرد و گفتن به زبان نیز شرط و دلیل حتمی نمی باشد اگر چه می تواند لازم باشد . در ضمن یکی از ویژگی های شخصی که ما را از قلب دوست دارد این است که عیب هایمان را به ما بگوید که امام صادق ( علیه السلام ) در این باره می فرمایند : **محبوب ترین برادران نزد من کسی است که عیب هایم را به من هدیه دهد** .

    5) میانه روی در دوستی : چه رفاقتهای فراوانی که دچار افراط و تفریط شدند و از هم گسستن . کسی نمی گوید که همدیگر را فراوان دوست نداشته باشیم بلکه نکته در این است که در رفتار خود میانه رو باشیم . حضرت علی (علیه السلام ) نیز در این باره می فرمایند : **همانطور که می خواهی دوستت با تو رفتار کند با او رفتار کن**. در هیئت مشاهده شده که در اثر شوخی ها فراوان و یا رفتار هایی که به حریم و شخصیت افراد توهین شده ، دوستی ها دچار لغزش و خطا شده است . شوخی های بسیار زشت و بی جایی شده است و هنگامی که دلیل رفتارش را خواستار شدیم می گوید : برای افزایش دوستی است . که در آخر هم  فقط عکس آن منجر شده است . البته این به آن معنا نیست که شوخی نباشد ، شوخی وجودش لازم است ولی در حد وسط خود ، توهین و پایین آوردن شخصیت دوستانمان با حرف ها یا رفتارهایمان هیچ گاه حد وسط را رعایت نمی کند .

و موارد دیگری نیز در رابطه با افزایش دوستی وجود دارد که به دلیل کمبود جا از گفتنشان صرف نظر می کنیم .

جذب های ما .......چگونه بود؟؟؟؟؟

    اما حال که توانستیم دوستی ها را بین خودمان افزایش دهیم باید به سراغ فضای بیرون یا همان جذب دوست برویم .

راه کمال که دارای پیچ و خم های فراوانی است با وجود رفیقمان وهمراهان هم عهد بسیار آسان تر و شیرین تر می شود به خصوص برای کسی که در این راه نبود و به وسیل? شما به آن داخل می شود . مطمئناً در این راه می تواند با یاری دوستی مطمئن راه را راحت تر می نماید و در ضمن شوق و شور بیشتری نیز برای ادامه داشته باشد .

  اگر از کسی که به راه خلاف یا به راه راست رفته است بپرسید که چرا در این راه آمده و مانده است ; مطمئناً مهمترین جواب و دلیلی که می آورد وجود دوست بد یا خوب در زندگیش می باشد .

هم? انسان ها به دوست نیاز دارند . ما می توانیم این نیاز را برای همکلاسی ها ، هم محلی ها و... پر بکنیم ، قبل از اینکه رفیق نابابی این نیاز را برایش پرکرده باشد . در طول این سالها دوستان فراوانی در پیش ما آمده و رفته اند ، تا به حال فکر کرده ایم که اگر تمام اینها جذب می شدند چه اتفاقی می افتاد ؟ ما در این مورد ناتوان بودیم و فرصت را به افراد خلاف دادیم تا آن ها به راحتی دوستانمان را به گمراهی بکشند . دوستان خود را به دست آوردیم ولی به راحتی از دست دادیم . حضرت علی ( علیه السلام ) می فرمایند : (( عاجز ترین مردم کسی است که نتواند با کسی دوست شود و عاجز تر از او کسی است که دوستانی را که هم دارد از دست بدهد.)) با کمی انصاف ، خود را مقصر و عاجز می بینیم . ما به این حدیث پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) که فرمایند : **آدمی بر آیین ، دوست و رفیق خود هست** نرسیدیم که اگر می رسیدیم دوستانمان را به آیین خدا می کشیدیم . با آن دسته از افراد که نه خود دستی برای دوستی پیش آوردند و نه به گونه ای بودند که دیگران دست دوستی به سوی آن ها دراز کنند کاری نداریم . مشکل آن ها درونی است که می توان توسط دوستان صمیمیشان آن را رفع کرد ; می خواهیم به آنان بپردازیم که می توانستند و توان این کار را داشتند ولی نکردند !!! اگر هم شخصی وظیفه اش را به خوبی انجام داده بود ، بقیه ما کوتاهی می کردیم . شخصی در میان ما بود ، ولی تنها بود . در جمع بود ، ولی احساس غربت می کرد و این از کوتاهی من و شما بود.

البته با کمی انصاف در می یابیم که درست است جذب هیئت خوب و راضی کننده نبوده ولی چندان هم بد به نظر نمی رسد . البته کوتاهی در آن فراوان است . انشاءِ ا... بکوشیم و با مدد امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) این جذب ها را به نهایت خود برسانیم که مطمئناً خود خدا وامام حسن ( علیه السلام ) نیز در این کار یاریمان می کنند .

البته مهم این است که با هم یکی و متحد باشیم تا دیگران شیفت? وحدت و دوستی ما شوند تا به خیم? امام حسین ( علیه السلام ) بیایند و در آنجا پرورش یابند . به قول اقبال لاهوری که دربار? اتحاد می گوید :

قطره دریاست اگر با دریاست     .      ورنه آن قطره و دریا دریاست

اگر ما متحد نباشیم کاری از پیش نمی بریم . تفرقه بزرگترین آفت است و باید با آن مبارزه کرد.

 

                                                                                                                 

 

 



وصال ::: چهارشنبه 87/7/3::: ساعت 2:34 عصر


لیلة القدر و حضرت زهرا(س)

1-اناانزلناه فی لیلةالقدر.

همچنانکه شب قدر ظرف زمانی و زمان نزول دفعی و یکباره قران کریم است، حضرت فاطمه زهرا(س ) نیز محل نزول قرانهای ناطق است زیرا که ائمه اطهار قرانهای ناطق هستند.همچنانکه علی (ع)در پاسخ به خوارج که از کشیدن شمشیر به روی قرانهای سر نیزه در جنگ صفین سرباز میزدند، فرمود : قران ناطق منم.در واقع انسان کامل بمنزله قران است و اگر قرار بود قران بصورت مادی تجسم یابد به شکل انسان کامل مجسم میشد،زیرا که تمام خصائل و صفاتی که در قران آمده است ،در انسان کامل متجلی است.

 

2-و ما ادریک ما لیلةالقدر.

وتو چه میدانی که شب قدر چیست ؟در این آیه تصریح شده که عظمت این شب بقدری زیاد است که حتی پیامبراکرم(ص) با وجودیکه خاتم الانبیا و عقل کامل و نور اول است ، قادر به درک کامل آن نیست ، در اینصورت تکلیف ما معلوم خواهد بود!شاید در عظمت حضرت صدیقه طاهره همین بس باشد که  پیامبر همان موجودیکه اگر نبود کائنات ایجاد نمیشد (لو لاک لما خلقت الافلاک )کسی که خداوندی که همه دنیا را کوچک معرفی میکند (متاع الدنیا قلیل ) همان دنیائی که همه ما از صبح تا شب دنبالش میدویم و نمیرسیم!وقتی به او میرسد می فرماید:

ن والقلم ومایسطرون...انک لعلی خلق عظیم.قسم به قلم و آنچه که مینویسد،ای پیامبر تو دارای خلق کریم و بزرگی هستی. چنین شخصی در روزگاریکه عرب جاهلیت دخترها را زنده بگور میکند، در برابر زهرا و به احترام او از جا بلند میشود (عجیب است کدام پدر در برابر دخترش بلند میشود؟!)و یا نه، دستش را میبوسد!و می گوید:فداها ابوها! پدرش فدای او باد ووفتی دلش از جهالتها و نامردمیهای روزگار تنگ میشود، می گوید: زهرا کجاست تا بوی بهشت را از او استشمام کنم؟ آری همچنانکه ما قادر به درک عظمت واقعی شب قدر نیستیم،قادر به درک عظمت واقعی حضرت فاطمه زهرا(س)هم نیستیم.

 

3- و ما ادریک ما لیلةالقدر.

 یکی از جنبه های شب قدر  مجهولیت آن است،الان هم دقیقاً مشخص نیست که شب قدر چه شبی است؟شب نوزدهم،بیست و یکم،بیست و سوم و یا...حتی نقل است که بعضی از علما و بزرگان تمام طول سال را بیدار مانده و احیا میگرفتند و وقتی دلیلش را میپرسیدتد میگفتند  شاید امشب شب قدر باشد.در مورد حضرت زهرا نیز چنین است.همچنانکه شب قدر بر ما مجهول است ابعاد وجودی حضرت زهرا نیز برای ما مجهول است ،حتی مسائلی چون تاریخ تولد،شهادت ،طول عمر، محل دفن و...شاید در تقویم دیده باشید که چند تاریخ متفاوت برای وفات ایشان قید شده ،گوئی زهرا به تاریخ و یا جغرافیا تعلق ندارد، او انسانی است ماورای تاریخ و جغرافی.حیف است که در تنگنای کوچک زمان و مکان محصور شود و بین مجهولیت شب قدر با غربت و مظلومیت زهرا(س) شباهت وجود دارد.

4- لیلةالقدر

شب تاریک است ، سیاه است و در آن حالت ستر و پوشش و نیز غم و اندوه بچشم میخورد.اما زهرا یعنی درخشان،نورانی که با تارِیکی شب تضاد دارد اما همچنانکه در شب قدر خیرها و برکات پنهانند، زهرا نیز مظهر حجاب ، عفاف و پوشش است که همه زیبائیها و عظمتها و بزرگواریها را در خود پنهان کرده است ،او حتی خود را از نابینائی می پوشاند و می فرماید یک زن آنگاه به خدا نزدیکتر است که بیشتر مراقب پوشش و حجاب خویش باشد. همچنانکه شب مایه آرامش و سکون است (جعل اللیل سکنا، جعل اللیل لباسا، واللیل اذا یغشی و...)، فاطمه زهرا(س)نیر مایه آرامش و تسلی خاطر خاندان عصمت و طهارت است ،در کودکی آنچنان  مراقب و نگران رسول خدا(ص) ست تا آنجا که او را ام ابیها می نامند (مام پدر)و بعدار ازدواج نیز مایه آرامش و آسودگی خاطر علی(ع)وفرزندانش است، آنچنانکه علی بعد از او دردهایش را فقط به چاه میگوید...و می گوید :استخوان در گلو و خار در چشم صبر کردم.     

 

5- لیلةالقدر

شب قدر فقط یک شب است، بسیار کوتاه است. طول عمر زندگی حضرت نیز بسیار کوتاه بود.همانطور که قبلا نیز نوشتم در تاریخ ولادت و شهادت ایشان اختلاف است و همین مساله منشا اختلاف در سن میشود.شیعه می گوید  دو سال و یا مشهور پنج سال از بعثت گذشته بود که خداوند کوثر را به پیامبر عطا نمود.اهل سنت میگویند پنج سال فبل از بعثت بوده است.در خصوص وفات نیز علامه مجلسی نقل می کند:

در وفات فاطمه زهرا ( س )بعد از پدر میان 8ماه و چهل روز اختلاف است و آن قولی که روایات آن مقرون به صحت سند است و بیشتر مورد توجه قرار می گیرد قول به 75 روز و معتبرتر از آن 95 روز است .همچنین طبرسی نقل میکند فاطمه (س )در روز بیستم جمادی الاخر در مکه متولد شد.هشت سال در مکه و ده سال در مدینه ماند و بعد از پدر 75 روز در قید حیات بود و در روز سه شنبه سوم جمادی الاخر سال یازدهم هجرت از دنیا رفت.

بهر حال (هر زمانی را که تصور کنیم) طول عمر حضرت حدود حداقل  18 و حداکثر 28 سال بوده است (تولد 5سال قبل از بعثت :ازدواج در 18 سالگی و شهادت در 28 سالگی ،تولد 5سال بعد از بعثت :ازدواج در 9 سالگی و شهادت در 18 سالگی )و کوتاهی عمر ایشان با کوتاهی شب قدر یکی دیگر از وجوه شباهتهای لیلةالقدر وزهرا(س)است.

 

6- لیلةالقدر خیر من الف شهر

اما با وجود کوتاهی ،این شب سراسر دحمت، خیر و برکت است و در تمام طول سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمیرسد که گویا از هزار ماه (بیش از 83 سال) یعنی بیشتر از طول عمر یک انسان سالم رحمت و برکت دارد.زهرای اطهر نیز با وجود عمر کوتاه و آکنده از درد و و اندوه خوِیش کوثر است انا اعطیناک الکوثر.ای رسول خدا ما به تو کوثر عطا نمودیم .کوثر یعنی خیرکثیر، خیر بی انتها ،خیر تمام ناشدنی و می دانید که ادامه نسل نبوت(ص) تا قیام قیامت از دامان پاک بتول است.پس یکی دیگراز شباهتهای زهرا و شب قدر درعین کوتاهی،خیر و برکت کثیر آنهاست.

 

7- تنزل الملائکة والروح فیها

در این شب تمام فرشتگان و جبرئیل(فرشته وحی )و روح (اعظم ملائکه)به فرمان خدا نازل میشوند. بعد از ارتحال پیامبراکرم (ص) وحی منقطع نگردید و همچنان تا زمان حیات کوتاه زهرا بعد از پیامبر جبرئیل بر ایشان نازل می شدو اورا تسلی و دلداری میداد.البته این مسئله چیز بعیدی نیست زیرا وقتی قران به صحبت و مورد خطاب قرار دادن مریم عذرا توسط فرشتگان اشاره می کند(و اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک وطهرک و اصطفیک علی نسا العالمین ) در حالیکه حضرت مریم سیده زنان عالم در عصر خویش است ولی حوراانسیه،فاطمه زهرا (س) سیده زنان عالم در همه  عصرها و زمانهاست .پس تزول فرشنگان آسمانی در شب مبارک قدر و نزول آنها بر زهرا (س)از شباهتهای دیگر ایندوست.

 

8- باذن ربهم

همچنانکه در شب قدر همه چیز به اذن و فرمان خداوند تبارک و تعالی  انجام می گیرد،در خصوص حضرت فاطمه زهرا(س) نیز همه چیز او به اذن و دستور و فرمان خداوند است ،از زمان تکوِین نطفه اش با آن سیب بهشتی بعد از دستور 40 روز عبادت حضرت رسول(ص) در غار حرا،نحوه تولدش (آمدن زنان بهشتی مرِیم، ساره،آسیه وخواهر حضرت موسی بن عمران برای کمک به خدیجه،وقتی زنان قرِیش از کمک به او بخاطر ازدواج با پیامبر خودداری کردند)اسامی مبارکش ،زندگیش ،دوست داشتن ودشمنیش،سکوتش ، فریاد و خشمش ... همه وهمه برای خدا و به اذن او بوده است بطوریکه پیامبرمی فرماید :فاطمه بضعة منی فمن آذاها فقدآذانی...فاطمه پاره جگر من است هرکس اورا خشمگین کند مرا خشمگین کرده است و هرکس مرا خشمگین کند،خدا را خشمگین کرده است و هرکس اورا خشنود کند ،مرا خشنود کرده است و هرکس مرا خشنود کند خدا را خشنود کرده است.و چون به امور الهی راضی است او را راضیه گویند.پس تحت اذن و فرمان کامل خداوند بودن ازوجوه دیگر شباهتهای شب قدر و حضرت زهرا(س)است

 

9- باذن ربهم من کل امر

در این شب تمام امور و مسائلی که در طول سال و تا شب قدر سال آینده برای انسان پیشامد خواهد نمود مقدر میشود.همچنانکه فبلا نوشتم بعد از وفات پیامبر اکرم(ص) وحی منقطع نگردید و در طول زمان کوتاهی که حضرت زهرا بعد از ارتحال پدر بزرگوارشان در نهایت درد وغم در قید حیات بودند جبرئیل بر ایشان نازل شده و کلیه حوادث وپیشامدهائی که بر خاندان امامت و نیز مسلمین از گذشته و آینده اتفاق افتاده و خواهد افتاد به ایشان خبر داده اند وهمه این اخبار توسط امام علی (ع) املا گردیده و در کتابی منسوب به حضرت صدیقه طاهره بنام مصحف  زهرا(س) جمع شده است .این کتاب مقدس دست به دست به امامان معصوم (س ) به ارث میرسید و بنقل مشهور در حال حاضر در در دست مبارک قائم آل محمد (ص )مهدی موعود (عج ) می باشد.بین صحیفه حضرت زهرا(س) با مشخص شدن حوادث مقدر (من کل امر ) شباهت وجود دارد.

 

10- سلام

این شب سراسر سلام است ،امنیت است ،آرامش است ،رحمت و برکت است فاطمه نیز همه وجودش مظهر لطف و رحمت خداست.سلام از اسمائ خداوند تبارک و تعالی است.(هوالله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیز المتکبر سبحان الله عما یشرکون.سوره حشر-23).اسما حضرت فاطمه زهرا نیز هر کدام جلوه ای از انوار رحمت و برکت الهی هستند.فاطمه (از کلمه فطام است بمعنای از شیر گرفتن ) فطمت من شر او از هرچه شر وبدی است گرفته شده و یاران و شیعیانش از آتش بدورند.زهرا بمعنای درخشان و نورانی است ،وقتی ایشان در محراب می ایستاد همه جا نورانی میشد،کوثر بمعنای خیر کثیر ، خیر بی انتها و نیز نام چشمه ای در بهشت است ،بتول بمعنای منقطع شده (یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا ،نصفه او انقص منه قلیلا ، او زد علیه و رتل القران ترتیلا ،انا سنلقی علیک قولا ثقیلا،...وذکر اسم ربک و تبتل الیه تبتیلا،مزمل/8)،مبارکه ،محدثه (کسی که با ملائکه گفتگو می کند)،راضیهومرضیه یعنی کسیکه به مقدرات الهی راضی است و چون او از خدا راضی است خدا هم از او راضی است ، زکیه پاک ومنزه (قد افلح من زکیها) ام ابیها که کنیه حضرت است بمعنای مادر پدر که نشان اوج رافت و محبت ایشان است.بین وجوه رحمت و برکت شب قدر و حضرت زهرا(س)  شباهت وجود دارد.

 

11- سلام هی حتی مطلع الفجر

همچنانکه انتهای شب قدر به صبح روشن و طلوع سپیده و فجر منتهی میشود،انتهای امامت نیز صبح ولایت است که یوسف زهرا مهدی موعود (عج) قیام نموده و شب تاریک و ظلمانی را به صبح هدایت و امید و فلاح ورستگاری دلالت خواهد نمود .مطلع الفجر زهرا ( س ) مهدی است الیس صبح بقریب آیا سپیده نزدی   تا طلوع سپیده و تا مرگ شب بر همه ستارگان سلام!

 



وصال ::: دوشنبه 87/7/1::: ساعت 8:9 صبح


با سلام خدمت همه اونا که سربازی رفتند و اونا که نرفتند و اونا که می خوان برن و اونا که نمی خوانند برن  شاید هم نمی خواستن برن ولی به زور با ر  دسته دار بردنشون اه ولش کن بابا گیر دادی ها !

خوب گفتی سر بازی ؟

اره دیگه نابغه !

منظورت چیه؟

آهاننننننن  می خواستم اینو بگم  دیشب که رفته بودم هیت آخوند بد جوری کلید کرده بود رو کلمه سربازی ؟

حتما مسول نظام وظیفه بوده

نه با با ؟

سر بازی امام زمان  می گم

آهان ن ن ن ن ن

خوب چی می گفت !

هیچی  هی داشت راجب ویژگی های سربازای  امام زمان صحب میکر د

خوب بعد!

زهر مار دهنت ببند بوش کشتم

ببخشید دیشب نخوابیدم خوابم میاد

حالا چی  می گفت

هچی بابا  از این چیزای که همشون می گن دیگه

همین!

آره

خاک بسرت تو اگه می خوای سر بازی امام زمان بشناسی  برو زنگی نامه شهدا رو بخون این که کاری نداره اصلا می دونی چیه آقا ژرفسو رذبه نظر من خدا اونا رو اورد تا ما جامعه مهدوی رو درک کنیم

برو به حا ج آقا تون بگو به جای این حرفا بره زندگی این شهدا رو برای جونا بگه این همه هم مردم سر کار نذاره خوبیت نداره

می دونی چیه

چیه من در تعجبم تو با این همه حماقت چطور گاهی اینهمه می فهمی تازه به معجزه ایمان اوردم

 



وصال ::: یکشنبه 87/5/20::: ساعت 5:23 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :9590
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<